البته میدانم که بسیاری از شما دوستان اطلاعاتی را از این موضوع دارید و میدانید که سیگار به شما آسیب و ضرر میرساند.
ولی
اگر اجازه بدهید من میخواهم کمی موردی تر و موشکافانهتر در این باره صحبت
کنم تا شاید مواردی باشد که شما از آن اطلاعی نداشته باشید و یا شاید
فراموش کرده باشید.
ضررهای سیگار در کل به چند بخش تقسیم میشود یکی از آن بخشها بخش سلامتی و آسیب به بدن است.
سیگار کشیدن احتمال مرگ در اثر مبتلا شدن به بیماری سرطان ریه را تا ۹۰ در صد افزایش میدهد؛ یعنی اگر یک فرد سیگاری ویِ فرد غیر سیگاری را باهم مقایسه بکنید احتمال بیماری ریوی و سرطان در فرد مصرفکننده ۹۰ درصد بیشتر است.
این
اتفاق هماکنون در شما عزیزی که سیگار مصرف میکنید در حال رخ دادن است.
متأسفانه بسیاری از افراد سیگاری فکر میکنند که این اتفاق فقط برای دیگران
می افتد و آنها از ابتلا به این بیماریها در امان هستند.
اکنون که در حال نوشتن این کتاب هستم دقیقاً سه روز پیش که در یک گروه ترک سیگار شرکت کرده بودم دوست عزیزی به نام بهمن که خود او الآن بیش از ۵
سال هست که دیگر مصرفکننده سیگار نیست اینگونه در جلسه بیان کرد که
متأسفانه پدر خود را بر اثر کشیدن سیگار و ابتلای او به یک بیماری بسیار بد
ریوی در هفته گذشته ازدستداده است.
او میگفت بااینکه پدرم از ماسک
اکسیژن برای تنفس استفاده میکرد ولی بازهم به سیگار کشیدن خود ادامه میداده
و مرگ او بسیار دردناک بوده است.
دوست عزیز من واقعاً قصد ترساندن شمارا ندارم ولی واقعاً این اتفاقها واقعی است و هم اکنون در حال رخ دادن است.
با مصرف سیگار افراد بیشماری به بیماری آمفیزم دچار میشوند. از نشانههای این بیماری خطرناک تنگی نفس، نفس تند و بزرگ شدن قفسه سینه است. بهجز سرطان ریه که شایعترین بیماری مصرف سیگار است سرطانهای دیگر نیز میتواند یکی از عواملش سیگار باشد مثل سرطانهای دهانی، حلق، حنجره، مری، گلوگاه رحم، کلیه و معده و مثانه.
بیماریهای قلبی، یکی از شایعترین بیماریهای مصرف سیگار است که متأسفانه در بین جوانان بسیار زیاد دیده میشود.
دلیل
اصلی برای بیان دوباره این مطالب بیشتر به خاطر این است که شما را متوجه
این موضوع کنم که ماده نیکوتین موجود در سیگار به خاطر ماهیتی که دارد بی
شما اجازه فکر کردن و مقصر دانستن سیگار را نسبت به بیماریهای مختلف نمیدهد
و شما معمولاً همهچیز و همهکس را مقصر اتفاقهای افتاده میدانید جز خود
سیگار را !
یکی از دوستان نزدیک خود من که سیگار مصرف میکند تقریباً چند
ماه پیش بر اثر گرفتگی رگهایش مجبور به انجام عمل جراحی شد و موقع که من
به او میگویم که دلیل اصلی این اتفاق در حقیقت همان سیگار است متأسفانه
باورش نمیشود و بهانههای بیخود و بیاساس را باعث اتفاق افتاده میداند.
مثلاً
میگوید که به دلیل از دست دادن مادرم بیش از حد ناراحت بودم و این اتفاق
افتاده است. پیدا کردن بهانه برای ما سیگاریها به خاطر کشیدن سیگار یکی از
معمولی ترین کارهاست و ما افراد سیگاری معمولاً از پیش جوابها و
بهانههایی را برای کشیدن سیگار در ذهن خودداریم و آنها را هم به دیگران و
هم به خودمان دائماً میگوییم و چون این کار راهی تکرار میکنیم ذهن ما جز
باورهایش شده است و این بهانهها را بهعنوان یک اصل پذیرفته است.
سیگار میتواند بر باروری زنان تأثیر سوء داشته باشد.
پوکی استخوان یکی از بیماریهای است که سیگاریها از آن رنج میبرند
سکتههای مغزی به دلیل کمبود اکسیژن در خون افراد سیگاری بسیار رایج است.
بیماریهای دهان و دندان که خود من از آن بسیار رنجبردهام و بسیاری از دندانهایم را در سن بسیار کم ازدستدادهام و همینطور عفونتهای لثه.
سیگار بهشدت حس بویای و چشایی شمارا از کار میاندازد و شما بعد از مدتی بو، مزه و طعم غذاها نوشیدنی ها را متوجه نمیشوید.
هنگامیکه زخمی در بدن شما ایجاد میشود به خاطر بالا بودن غلظت خون شما بسیار دیر خوب میشود.
معمولاً
هنگامیکه سرما میخورید دو برابر افراد غیر سیگاری طول میکشد که خوب شوید و
باید برای رفع عفونتهای بدن خود داروهای قویتری بخورید.
در دراز مدت
مفصلهایتان متورم میشود و دردهای مفصلی پیدا میکنید. معمولاً افراد سیگاری
به خطراتی که آنها را تهدید میکند بهعنوان یک امر شانسی نگاه میکنند و
فکر میکنند که این اتفاق فقط برای دیگران رخ میدهد و خود آنها از این
موضوع مستثنا هستند.
همیشه شخصی را که تا سالهای پیری سیگار میکشید را
به خاطر می آورند و آن را الگوی خود میکنند اما میلیونها انسانی که روزانه
به دام مرگ کشیده میشوند را نمی بینند.
فقط
در کشور ما ایران روزانه بیش از ۳۰۰ نفر بر اثر کشیدن سیگار و بیماریهای
حاصل از آن دنیا را ترک میکنند که دراین بین آمار جوانان هرروز رو به
افزایش است.
رنگ پوست شما تیره میشود و همیشه بیشتر از سن خود نشان داده میشوید و درنهایت همانطور که میدانید بسیار زودتر از موعد می میرید.
آیا این موارد که بهصورت اجمالی بیان کردم خسارتهای کمی است که به خود میزنید!
حال
به این خسارتها خسارت مالی و پرداخت هزینه هم برای درمان و هم برای خرید و
تهیه سیگار را نیز بی افزایید. با محاسبه سرانگشتی من به شما میگویم کهاگر بیست سال سیگار بکشید یا کشیده باشید بیش از ۳۰۰ میلیون تومان به خود خسارت مالی فقط برای تهیه سیگار وارد کردهاید.
میدانم که نوشتن این مطالب در این کتاب احتمال این را دارد که در شما ایجاد حس خوبی نکند و شاید برای شما کمی ناخوشایند باشد.
ما در پی آن هستیم که در شما انگیزه ایجاد شود تا شما بتوانید یک تصمیم قطعی و درست در جهت ترک سیگار خود بگیرید.
البته
ناگفته نماند که ترک سیگار آنقدر مزایا و خوبیها دارد که من نظر شما را
در بخش دیگری به آنها جلب میکنم و مطمئن هستم که گفتن مزایا و فواید ترک
سیگار میتواند انگیزههای بهتر و بیشتری را در شما ایجاد کند و وقتیکه شما
این دو مورد را باهم تلفیق کنید و هر دو مورد را مورد توجه قرار دهید
میتوانید به یک تصمیمگیری درست و سریع و منطقی برسید که در ادامه راه و در
طی مسیر به کمک شما می آید و در حقیقت این دو عامل میتواند چراغ راهی برای
رهایی شما از دام نیکوتین باشد؛ یعنی در نظر گرفتن خسارتها و ضررهای
سیگار و خوبیها و مزایای ترک سیگار.
در پایان این فصل جدولی تهیهشده است که ما فهرستی از خسارتهای سیگار را در مقابل فهرستی از فواید ترک سیگار برای شما نوشتهایم. هرکدام از آنها که برای شما صدق میکند را دورش خط بکشید و اگر مواردی دیگر هست که مربوط به خود شما میشود را در ادامه جدول اضافه کنید.
افراد
سیگاری بهجز خسارتهای فراوانی که به خود میزنند بهصورت ناخودآگاه و
غیرمستقیم به افراد دیگر و معمولاً افراد نزدیک خود آسیبهای فراوان
میزنند.
با توجه به اینکه سیگاریها از دید من شستشوی مغزی شدهاند و در
هر حالی و هرجایی احساس نیاز شدید به سیگار میکنند و معمولاً خودشان را
نمیتوانند کنترل کنند برای کشیدن سیگار اقدام میکنند.
من دریک خانواده
هشتنفری بزرگشدهام که متأسفانه پدرم مصرفکننده شدید سیگار بود و همیشه
سیگار خود را بدون ملاحظه در منزل و یا ماشین خود روشن میکرد و اصلاً توجهی
به حضور فرزندان خود در آن محیط نمیکرد. به نظر شما آیا پدر من شش فرزند
خود را دوست نداشته و ما برای او بیارزش بودهایم.
نه این در حقیقت همان
خسارتی بود که پدرم به دلیل اعتیاد شدید به سیگار به خانواده خود میزد.
جالب است که برایتان بگویم ما همگی دچار تنگی نفس و آسم خفیف هستیم و یکی
دیگر از خسارتهایش هم این شد که سه تا از پسرانش ازجمله من و دو برادر
دیگرم سیگاری شویم و سالها در دام نیکوتین و مصرف آن بمانیم.
البته خدا
را شکر هر سه ما امروز توانستهایم که با بهکارگیری روش و راهی درست
سیگار را برای همیشه ترک کنیم تا جلوی واردکردن خسارتهای بیشتر به خود و
خانواده خود را بگیریم.
جالب اینجاست که من هم در هنگام مصرف سیگار همان خسارتی که پدرم به ما زده بود را داشتم به همان شیوه به فرزندم میزدم.
منبعد
از به دنیا آمدن فرزندم بدون آنکه به حقوق آن توجهی کنم سیگار مصرف میکردم
و فقط تنها کاری که کردم سیگار کشیدن خود را از داخل خانه به داخل بالکن
آپارتمان انتقال دادم و گمان میکردم که دیگر او از دود سیگار من در امان
است.
دیری نگذشت که پسرم به بیماری آسم خفیف دچار شد و ما مجبور شدیم که
او را برای مداوا چند روزی بستری کنیم. در آن هنگام بود که پزشک معالج
پسرم متوجه سیگاری بودن من شد و به من یک هشدار جدی داد که اگر به سیگار
کشیدن خود ادامه دهم بیماری آسم در پسرم برای همیشه باقی میماند. متأسفم از
اینکه برای شما بگویم این انگیزه قوی فقط توانست ۴ ماه من را از سیگار
دور نگه دارد و بعد از گذشت آن ۴ ماه من دوباره به مصرف سیگار روی آوردم.
غافل
از این بودم که چه خیانتی رادارم به او میکنم. خدا را شکر میکنم که امروز
توانسته ام جلوی آن خسارتها را بگیرم و حتی به دنبال راهی برای جبران
آنها باشم. در اینجا میخواهم نظر شما را به این موضوع جلب کنم که چرا
واقعاً افراد و انسانهای سیگاری آن قدر نسبت به خود و یا دنیای اطراف خود
ازجمله خانواده و نزدیکان خود بیاهمیت هستند و درکشیدن سیگار خود ملاحظه
نمیکنند و فقط میل و خواسته خود را اجرا میکنند.
من
این موضوع را در اینجا بهصورت اجمالی برایتان در غالب یک داستان بیان
میکنم که خیلی از افراد فکر میکنند این داستان یک داستان خیالی و از
خودساخته است. ولی به شما میخواهم بگویم که این داستان ازنظر من یک داستان
واقعی است و هم اکنون در افراد سیگاری در حال رخ دادن است. درواقع ما
انسانها با شروع مصرف نیکوتین و سیگار، اقدام به ایجاد یک خلأ در ذهنمان
میکنیم که با ادامه دادن به مصرف سیگار این خلأ در حال بزرگ شدن و عمیقتر
شدن است.
من معتقدم که اگر در روزها و یا حتی در سالهای اول اعتیاد به
نیکوتین افراد متوجه این موضوع بشوند و بخواهند که خود را نجات بدهند این
عمل بسیار آسانتر و راحتتر از شخصی است که سالهای زیادی سیگار مصرف کرده
و در دام آن گرفتار است چون ما در واقع بعد از کشیدن سیگار و اعتیاد به آن
و ایجاد این خلأ در ذهنمان با مداومت و تکرار مصرفمان شروع به ایجاد یک
غولی به نام غول نیکوتین میکنیم که جایگاه و محل زندگی او در همان خلأ ای
است که ما قبلاً ایجاد کردهایم. یادتان باشد که خود ما به وجود آورنده هم
خلأ و هم غول هستیم.
این غول باز در روزها و ماهای اول از زور و توان
کمی برخوردار است که با ادامه مصرف شما او بزرگتر و قویتر میشود. غذای این
غول همان نیکوتینی است که شما مصرف میکنید و درواقع ما یک غول کوچک دیگر
هم در بدنمان داریم که وظیفه رساندن غذا به غول بزرگ را دارد و کاملاً تحت
امر و فرمان او عمل میکند و نام او غول جسم ماست که در درون بدن ما
قرارگرفته است.
هنگامیکه
غول بزرگ احساس گرسنگی می کند به غول کوچک فرمان تهیه غذا را میدهد و غول
کوچک نیز شما را وادار به مصرف سیگار و رساندن نیکوتین به آن را میکند. این
فرایند تماماً بهصورت ناخودآگاه صورت میگیرد و خود شما در حقیقت در
روزهای اول مصرف و استمرار مصرف این چرخه را به وجود آوردهاید و ایجاد
کردهاید. اکنون که افراد سیگاری سیگار مصرف میکنند فقط در حال پاسخگویی
به خواسته این غول ذهنی هستند و بنابراین هر موقع و هر جا که احساس نیاز
کند شمارا وادار به مصرف میکند. دیگر برایش فرق نمیکند که شما در پیش
فرزندتان هستید یا در محل کار یا در خودرو خود. این غول براثر عوامل مختلفی
احساس نیاز میکند از جمله هنگامیکه زمان طولانی از مصرف قبلی گذشته باشد
یا در هنگام شادی، هیجان، غم، استرس، ناراحتی و یا هرگونه احساسات دیگری که
شما آن را تجربه کنید او شمارا مجبور به مصرف میکند.
این غول واقعاً دارای ماهیت عجیبی است و از زور و قدرت بسیار زیادی برخوردار است.
البته
خیلی نگران نشوید در حقیقت چون ما خالق اصلی او هستیم و با تکرار یک عمل
اشتباه آن را به وجود آوردهایم حال توانایی از بین بردن و شکست دادن او را
نیز داریم. فقط احتیاج به کمی اطلاعات و ایجاد روشی مناسب برای مقابله با
اواست.
به شما یادآور میشوم که حتماً برای مقابله با او از یک راهنما
استفاده کنید تا ابزارهای لازم را برای از بین بردن او را به شما بگوید. از
روش آزمون و خطا استفاده نکنید چون باعث از بین بردن اعتمادبهنفس شما
میشود.
کتابی که هم اکنون در حال مطالعه آن هستید پر از راهحلهایی است که شما میتوانید با این دیو مقابله بکنید و آن را شکست بدهید.
سؤال:
۱- آیا به دیگر اعضای خانوادهتان توصیه می کنید سیگار بکشند؟
۲- آیا دوست دارید فرزندانتان سیگار بکشند؟
۳۳- چند مورد از خسارتهایی که به خانواده خود زده اید را یادداشت بکنید.
معمولاً افراد سیگاری در این توهم به سر میبرند که کشیدن سیگار آنها بهجز خود به دیگران خسارتی را نمیزند.
ولی با کمی تأمل متوجه میشویم که سیگار بیشترین خسارت را نسبت به تمام مواد مخدر موجود دیگر در حقیقت به ما و خانواده و جامعه میزند. این خسارتها میتواند از جنبه¬های گوناگون بررسی شود.
مثلاً
مطمئن باشید که با مصرف سیگار شما در معابر عمومی و یا محل کارتان بهصورت
کاملاً غیرمستقیم به دیگر افراد جامعه در حال زدن خسارت هستید. هزینههایی
که یک مصرفکننده سیگار بر جامعه و بر دوش دولت میگذارد نیز قابل تأمل
است.
یک جامعه سیگاری نمیتواند یک جامعه پویا باشد نمیتواند بشاش و
شاداب باشد نمیتواند در حد معمول مؤثر واقع شود و در حقیقت اگر این موارد
را در جامعه نگاه کنید میبینید که وجود دارد و میتوان آنها حس کرد.
منبع: بهبودی - ترک طلایی سیگار
درباره من
نام
من داریوش است. من پیش از این معتاد به نیکوتین بودم و در مقابل اعتیادم
فاقد قدرت و برای امروز، از هر نوع نیازی به نیکوتین یا اجبار به کشیدن
سیگار آزادم، این یک معجزه است.
هم اکنون مدرس و راهنمای دورههای ترک طلایی سیگار به روشی جدید و فوقالعاده که بسیار سریع و آسان عمل میکند
هستم و شما دوست عزیز میتوانید با اجرای دستورالعملهایی که من آنها را
تهیه و تنظیم کردهام و کاملاً منحصربه فرد است در زمان بسیار کوتاه،
اصولی، سریع و بدون بازگشت سیگار خود را ترک کنید و به جامعه سالم و سلامت
بدون مصرف سیگار بپیوندید.
من
بیش از ۲۰ سال از بهترین لحظههای زندگیام را مصرفکننده سیگار بودم و
خود را آزار دادم، چه زمانی که آن را مصرف میکردم چه زمانی که با آن
میجنگیدم. در حقیقت من هم همدرد شما و هم احساس شما هستم و به شما یادآور
میشوم که شما دوست عزیز این نوشته و این مطالب را از یک پزشک و یا مشاور
تحصیلکرده دانشگاهی دریافت نمیکنید و آن چرا که من به شما میگویم تماماً
تجربه شخصی خودم هست و تمام دانش و اطلاعات خودم را در این باره با تمام
وجود لمس کرد ه ام و احساس نمودهام.
هیچوقت نخواسته بودم یک سیگاری باشم؛ و تا اواخر دوران نوجوانیام سالم بودم.
جوانی
تازه به دوران رسیده و کم رو و کمحرف. من با اینکه خیلی کمحرف بودم ولی
در دوران دبیرستانم دوستان زیادی داشتم و اصلاً یکی از تفریحات من گذران
وقت زیاد با این دوستان بود.
من از دوران نوجوانی در سنین ۱۶ سالگی
بهصورت خیلی نامحسوس و به آرامی شروع به مصرف سیگار نمودم. در واقع من
دوستان خود را طوری انتخاب میکردم که آنها هم همگی مصرفکننده سیگار
بودند. ما معمولاً بعد از اتمام مدرسه همگی در یکی از پارکهای نزدیک
دبیرستانمان جمع میشدیم و شروع به سیگار کشیدن و خوشگذرانی میکردیم و
ساعتها را بیهوده با هم میگذراندیم. بعد از این دوره هم تازه مشکلات من و
دیگر بچهها برای مرحله بوزدایی شروع میشد و هرکسی به روشی خواص سعی در
دور کردن بوی بد سیگار از خود داشتیم تا بعد از رفتن به خانه پدر و یا
مادرمان متوجه سیگار کشیدن ما نشوند. عطر و اودکلن و شستن دست و صورت با
صابون و اگر هیچکدام از اینها نبود چمنهای پارک را میکندیم و به خود
میمالیدیم تا بوی سیگار را از خود دور کنیم. ما هیچکدام نمیدانستیم که
با تکرار این کار خود را داریم در چه دام بزرگی می اندازم. ما فقط به فکر
خوشگذرانیهای آنی بودیم.
از
آنجاییکه پدر من هم یک مصرفکننده قهار سیگار بود از این رو من هم خیلی
زود به سمت سیگار سوق پیدا کردم و به دلیل اینکه معمولاً الگوی پسرها در
زندگی اول از همه پدرشان هست من هم رفتارهای او را الگوی خود قراردادم و
به سمت سیگار و دوستان مصرفکننده سیگار سوق پیدا کردم.
یادم میاید که
در روزهای اول مصرفم، سیگار در من احساس بسیار بدی را ایجاد کرد و من در
اولین مصرفهایم سرفههای شدید و حالت تهوع و سرگیجه را تجربه کردم و
معمولاً همه دوستانی که هم اکنون سیگار میکشند این حس و حال را به یاد
میآورند و من میخواهم به شما بگویم که در حقیقت این همان مزه و طعم بد
سیگار و حالت بدی که در ما برای اولین بار ایجاد شد عامل اصلی اعتیاد و
عادت بد ما به سیگار است و در حقیقت یکی از اصلیترین تفاوتهایی است که
سیگار با تمام مواد مخدر و اعتیادآور دیگر دارد. این همان حسی بود که ما در
نگاه اول به خودمان گفتیم که اصلاً امکان ندارد که من به آن عادت کنم و
مجبور باشم که برای تمام عمر مصرفکننده آن بشوم و از خود پرسیدیم که
واقعاً چطور میشود که افراد به این ماده بد بوی بدطعم که نه تنها حس خوبی
را به ما نمیدهد بلکه باعث ایجاد ناراحتیهای فراوان نیز در ما میگردد
عادت پیدا کنند.
اما دیری نپایید که خود ما نیز در دام این تله بزرگ و خطرناک افتادیم و مجبور شدیم که سالیان سال آن را همراه خود کنیم و در تمام جوانب زندگی آن را کنار خود حس کنیم و نتوانیم که بدون حضور آن ادامه زندگی خود را اداره کنیم.
کمکم
سیگار در مصیبتها یک آرامبخش، در جشنها یک تفریح و در تنهایی یک همدم
برای من به حساب میآمد. سیگار به معنای رهایی از هر نوع فشار روحی و
احساس ناراحتی بود. سیگار همدم من شده بود و من سالیان سال بدون آنکه خودم
در کشیدن یا نکشیدن آن اراده ای داشته باشم آن را مصرف میکردم.
تا
اینکه تصمیم به ترک آن گرفتم اما نتوانستم، تعداد دفعاتی که تصمیم به ترک
گرفتم را دقیقاً یادم نمیآید. همیشه به خود میگفتم این آخرین بسته است.
ولی با پایان یافتن بسته سیگار تصمیم من عوض میشد و اصلاً شهامت فکر کردن
به تصمیم ترک را نداشتم و بسته دیگری میخریدم. واقعاً من در برابر سیگار عاجز شده بودم و خود را محکوم به این میدیدم که من باید تا آخر عمر سیگار بکشم.
من
با ناامیدی و در حقیقت بادرماندگی تمام، یک روز با تمام وجودم از خدا
خواستم که راهی را به من نشان دهد که من بتوانم از این دام شیطانی رهایی
پیدا کنم.
نمیدانم که چطور و چگونه شد که من در یک وب گردی به کتابی برخوردم که در مورد ترک سیگار بود آن را خریدم و خواندم و بعد از آن دنبال منابع بیشتر رفتم.
حدود ده کتاب دیگر خریدم و خواندم. با استفاده از راهکارهای آنها من
توانسته بودم سیگار را ترک کنم. بعد از آن متوجه شدم که گروههای ترک
سیگاری وجود دارد که افراد سیگاری میتوانند به آنجا بپیوندند و از آنها
کمک بخواهند. من از زمان ترک سیگارم زمان زیادی گذشته بود که تصمیم گرفتم
به این گروهها بپیوندم و تجربه آنها را نیز کسب کنم.
دیگر جنگی در کار نبود. نگرانیهای روحیام از بین رفته بود. من دیگر سیگاری نبودم و نمیخواستم که سیگار بکشم. این یک معجزه بود.
پذیرش
این موضوع که من در برابر سیگار تسلیم شده بودم و کمک از یک نیروی برتر
برای نجاتم من را در راهی قرار داده بود که دیگر هیچ نیازی به مصرف نیکوتین
نداشت.
سیگار چنان آرام آرام در زندگیهای ما نفوذ پیدا کرد که خیلی
از ما نتوانستیم تشخیص بدهیم که دقیقاً چه زمانی به دام نیکوتین افتادیم
و موقعی هم که متوجه این موضوع شدیم نتوانستیم خودمان را از دام آن رها کنیم و با مشکلات فراوان مواجه شدیم.
در پایان این کتاب خواهید
فهمید که چگونه سیگاری شدید و سیگار برای شما چه کرده است. در واقع شما
نمیخواستید که سیگاری بشوید. شما در دام یک شوخی فریبنده افتادهاید بدون
آنکه خود بدانید.
بعضی افراد برای مطالعه این کتاب درگیر یک سری
نگرانیها میشوند. بدترین حالتی که پیش آید چیست؟ این است که شما همچون
گذشته به کشیدن سیگار ادامه دهید.
پس نگران نباشید شما چیزی را از دست نمیدهید بلکه شما چیزی گیرتان آمده است که میتوانید در توفانهای شدید زندگی از آن کمک بگیرید. این کتاب یک نسخه کامل درمان سیگار و نیکوتین است
و من به شما قول میدهم که بامطالعه این کتاب و اجرای دستورالعملهای آن
میتوانید سیگار را به راحتی کنار بگذارید و سلامتی خود را بازیابید.
اصول
این کتاب به همان اندازه که قدرتمند هستند، کاربردی هم هستند. من از این
اصول در سلامت خانواده و حتی زندگی معنوی ام استفاده میکنم. این کتاب به
شما کمک میکند تا در آن واحد دو پله از نردبان بهبودی بالا بروید. تمرکز
ما روی کمک کردن به آدمهاست تا به نتیجه واقعی برسند.
چرا باید این کتاب را بخوانید؟
چرا یک بحث تمامعیار و قدیمی در مورد ترک سیگار را باید آغاز کنیم؟
هدف از نوشتن این کتاب چیست؟
اجازه
بدهید کمی توضیح بدهم. ضمن اینکه من به شما تبریک میگویم و آرزوی موفقیت
برای شما میکنم در اینجا اینطور برای شما میخواهم بگویم که شما اولین
قدم را برای ترک سیگار برداشته اید.
در حقیقت شمایی که تصمیم به تهیه و
خواندن این کتاب گرفتهاید گام اول را برای ترک سیگار برداشتهاید و این
بسیار ارزشمنداست و شما تا موفقیت فقط نیاز به ۴ گام دیگر دارید.
به شما اطمینان میدهم که بقیه مسیر نیز مثل ابتدای آن سهل و آسان باشد.
گام
بعدی برای موفقیت شما این است که شما این کتاب را با ذهنی باز و آرام و
بدون هیچ پیشداوری به پایان برسانید. به همین دلیل دوباره به شما تبریک
میگویم این کار ازجمله کارهایی است که بسیاری از انسانها حاضر به انجام آن
نمیشوند.
آیا می دانیدکه چه تعداد انسان مصرفکننده سیگار این کتاب را میبینند و یا آن را ورق خواهند زد ولی از خرید آن منصرف خواهند شد.
آنها
در حقیقت شجاعت لازم را برای تهیه این کتاب ندارند و اینکه شما امروز این
شجاعت رادارید تا برای رفع مشکل خود که سالهاست با آن دست به گریبان
هستید سرمایهگذاری بکنید فوقالعاده است.
این کتاب درباره تقویت انگیزه
برای ترک سیگار است. در این کتاب شما اصول چگونگی زندگی عاری از سیگار را
یاد می گیرید. این کتاب شما را هدایت میکند تا آنچه برای ترک و حفظ آن
نیاز دارید را فرابگیرید.
این کتاب باعث میشود که:
۱- حس غیر سیگاری بودن را تجربه بکنید.
۲- دریابید که چگونه و چرا به سیگار معتاد شدید.
۳- بدانید که سیگار با جسم و ذهن شما چه می کند.
۴- باور کنید که بدون سیگار هم میتوان زندگی کرد.
۵۵- از شرایط وسوسهانگیز چگونه عبور کنید. و مسائل دیگر
ترک سیگار بهطور عجیبی آسان و ساده است
ما
خود با بهکارگیری نیروی اراده برای ترک سیگار آن را دشوار میکنیم. این
گفته در حقیقت به این معنی است که برای ترک سیگار ابتدا باید ذهنیت شما
نسبت به مصرف سیگار تغییر کند درواقع برای ترک سیگار لازم نیست ابتدا با
نیروی اراده خود سیگار کشیدن را قطع کنید بلکه درست باید برعکس آن عمل کنید
ابتدا برای شروع امر، واجب آن است که باورهای ذهنی غلط خود را تغییر دهید.
درواقع هیچ فرد سیگاری نمیتواند با باورهای غلط ذهنی خود برای مدت طولانی
در ترک باقی بماند و از پاکی خود لذت ببرد. برای مثال اگر باور شما این
باشد که مصرف سیگار میتواند از استرس و یا اضطراب شما کم کند هر وقت که
شما در طول دوره ترک دچار استرس و اضطراب بشوید ذهن شما به شما دستور
میدهد که یک نخ بکش تا آرام شوی و فرد سیگاری با این باور غلط به راحتی
یک نخ را روشن میکند اما فردی که باور درست را جایگزین باورهای غلط کرده
است یعنی به این باور رسیده است که سیگار نه تنها استرس و اضطراب را کاهش
نمیدهد بلکه خود باعث به وجود آمدن استرس و اضطراب زیاد و غیرمعقول در فرد
سیگاری هست هرگز به فکر روشن کردن سیگار در لحظههای پرفشار نخواهد افتاد؛
و میبینیم که با این روش ترک سیگار چقدر ساده و آسان خواهد بود و البته
همراه با شادی و نشاط و آرامش و انرژی. تمام حالتهای روحی انسان زودگذر و
غیر ماندگار هستند. ما با کشیدن سیگار قدرت و پایداری آنها را بیشتر
میکنیم. ترک سیگار با تغییر ذهنی و باورهای فرد سیگاری بسیار آسان هست.
هیچکس در دنیا نمیتواند شما را مجبور کند که سیگار بکشید بهجز ذهن بیمار
شما.
با گفتههایی که در بالا بیان شد به این نتیجه میرسیم که ترک
سیگار بدون تغییر در باورهای ذهن فرد سیگاری غیرممکن و امری بسیار مشکل
هست. حال این سؤال پیش میآید که چگونه باورهای ذهنی غلط یک معتاد به
نیکوتین را که سالها با این افکار اشتباه زندگی کرده است را میتوان تغییر
داد و باورهای درست را جایگزین کرد تا ترک سیگار را برای فرد سیگاری آسان و
امکانپذیر نمود. جواب در نگاه اول بسیار سخت به نظر ما رسد. فکر شما
میگوید بسیار دشوار میشود این کار را کرد.
البته به هیچوجه اینگونه
نیست. در حقیقت تغییر باورهای غلط هم بسیار ساده و آسان هست البته با
بهکارگیری فنهای لازم و اجرای یک سری دستورالعملها شما میتوانید
بهآسانی به آنها مسلط شوید و مسیر بهبودی را پیش بگیرید.
من بهطور
خلاصه تیترهای لازم برای ترک سیگار را در اینجا بیان میکنم که اگر شما
بتوانید هر پنج مورد را با هم رعایت کنید و انجام دهید بهراحتی سیگار را
ترک کنید.
۱- پذیرش اعتیاد به نیکوتین و باید باور کنید که ترک سیگار بسیار آسان است.
۲- گرفتن تصمیم قطعی و مصمم برای ترک و تعیین یک تاریخ و زمان دقیق برای ترک.
۳- روحیه بالا و شاداب در طول دوره ترک. ماتم نگیرید و آماده یک تغییر زیبا در خود باشید
۴- همراه داشتن همیشگی کتاب روش طلایی ترک سیگار و اجرای دستورالعملها و کمک گرفتن از یک راهنمای آگاه که خود قبلاً این مسیر را طی کرده است. (من نتوانستم اما ما میتوانیم) و کمک از جلسات.
۵۵- باور به وجود نیروی برتر و کمک خواستن از او.
توجه
داشته باشید که ورق زدن این کتاب به تنهایی کافی نیست. دانستن یک مطلب با
اجرا کردن آن فرق میکند. شما باید به عنوان خواننده کتاب نقش مهمی را
ایفا کنید. شما با خواندن این کتاب کمکم مغزتان پردازش و نتیجهگیری
میکند:
چطور میتوانیم سیگار را ترک کنیم؟
منبع: بهبودی - ترک طلایی سیگار